به گزارش سلام لردگان به نقل از روزنامه اعتماد در مطلبي سعي کرد به پشت پرده بازداشت فائزه و مهدي هاشمي نقب بزند. اين مطلب را در زير مي خوانيد:
بازداشت فرزندان هاشمي به فاصله يك روز و مهمتر از آن بازگشت مهدي هاشمي با علم به اينكه روانه زندان ميشود بيشتر از همه براي افراطيون تعجبآور بود؛ كساني كه سه سال گذشته را با خط و نشان كشيدن براي هاشمي و خانوادهاش سپري كرده بودند. آنها نميدانند چرا اين اتفاق افتاد. چرا مهدي هاشمي با وجود تمام پالسها و سفارشها به ايران آمد. چرا در همان شبي كه قرار بود بيايد خواهرش هم به زندان رفت و به ناگاه كل رسانهها توسط اخبار اين خانواده قرق شد؟ چرا به دانشجوياني كه با پلاكارد منتظر مهدي هاشمي بودند مجوز تجمع داده نشد؟ چرا مهدي در فرودگاه بازداشت نشده و يكراست به اوين نرفت؟ چگونه به يكباره تمام رسانههاي داخل و خارج تصويري مثبت از هاشمي خلق كردند.
چطور شد مردي كه آنها هفت سال تمام علتالعلل همه مشكلات ايران معرفياش كردند، كسي كه ايستادن در مقابلش ميتوانست رايآور باشد، مردي كه گفته ميشد مسبب همه بيعدالتيها و فقر مردم بوده و بيشتر زمينهاي ايران به نامش بوده به ناگاه تبديل شد به پدري مظلوم كه بايد براي ديدن فرزندانش به زندان برود؟ آيا در پشت پرده اتفاقي افتاده بود تا آنچه آنها اين همه سال رشته بودند پنبه شود؟ رسانههاي اصولگرا روز گذشته در بهتي تحليلي فرو رفته بودند. از اين طرف و آن طرف تك مضرابهايي با اما، اگر، شايد و احتمال دارد شنيده ميشد اما معلوم بود كسي از چيزي خبر ندارد. برخي توانستند با اتكا به غريزه سياسي بويي استشمام كنند اما هيچ كدام از چيزي خبر نداشتند.
ميتوان شبهتحليلها در مورد اين سوالات را به چند بخش تقسيم كرد.
الف- معاملهيي صورت گرفته است
حاج سعيد قاسمي كه پيش از اين گفته بود اگر فائزه دستگير شود محاسنش را خواهد تراشيد با اعلام اينكه در راه عدالت ريش كه هيچ جانش را هم در طبق اخلاص ميگذارد در يادداشتي با كنار هم قرار دادن اخبار بازداشت فائزه و اينكه «جناب دكتر جاسبي رياست سابق دانشگاه آزاد و از ديگر حاميان مالي و لجستيك فتنه 88 به عضويت شوراي اسلامي شدن دانشگاهها درآمدهاند؟!»، «فرمايشات و جنجال جناب ناطق نوري در مشهد، بازگشت مهدي هاشمي به كشور، ول چرخيدن و قلم رانتخواري چون خزعلي و نوريزاد» نتيجه گرفت كه خبري هست و آن خبر «كليد خوردن پروژه جديدي است كه هدفش انتخابات سال آينده و تطهير فتنهگران است؛ پروژهيي كه عطف به ماسبق گرانيهاي ساختگي به دست عوامل امريكايي و مافياي كثيف لانهكرده در وزارتخانهها و نهادهاي دولتي و غيردولتي، سعي بر آن دارد تا هم نظام را ناتوان از تامين معيشت مردم (آنهم در سال «حمايت از توليد ملي و سرمايه ايراني» و «اقتصاد مقاومتي») نشان دهد، و هم اينكه اين ناكارآمدي را به عدم رابطه با امريكا متصل سازد و تنها راه نجات كشور را در ايجاد رابطه با امريكا نشان دهد؛ رابطهيي كه از نظر آن كليدش تنها در دست يك نفر است. كسي كه همين چند هفته گذشته نامه بيست و اندي سال قبل خود به حضرت امام(ره) مبني بر ضرورت ايجاد رابطه با امريكا را در سايت منتسب به خود منتشر كرد تا به امريكا اين پيام را بدهد كه «كليد رابطه تنها در دست من است.»
سعيد قاسمي خوب ميداند كه با اين حرفها پيش از هر كسي قوه قضاييه را نشانه رفته است. به همين دليل رييس آن را خطاب قرار ميدهد و ميگويد «برادر بزرگوار، جناب آقاي آملي لاريجاني!... من هنوز بنا ندارم به خود بباورانم كه در اين سناريوي جديد و تقارن اين اتفاقات در كنار هم خداي ناكرده قوه قضا ركب خورده است يا ناخواسته و ناغافل در پازل دشمن و فتنه جديد بازي ميكند. اگرچه شما خوب ميدانيد كه مردم ما تشنه اقداماتي از اين دست هستند. اقداماتي كه براي مردم ما به آرزويي دست نيافتني تبديل شده است و انجام نشدنشان، پروندههايي چون «حادثه هشتم شهريور» و «كشميري» را هنوز مبهم و حل ناشده در تاريخ انقلاب باقي نهاده است. نبايد اقدامات تاخيري شما موجب مضحكه (خنده بازار)ها در صدا و سيما ولو به حق باشد كه كا كاف، كاف، ... لا لام، لام... ف ف، ه. » شبكه ايران با قوتي كمتر همين شائبه را طرح ميكند و مينويسد «همزماني بازداشت فائزه هاشمي و بازگشت مهدي هاشميرفسنجاني به كشور پس از قريب به 3 سال آن هم در ايام نزديك به انتخابات رياستجمهوري شائبههاي مختلفي را در اذهان ايجاد كرده كه شايد بيارتباط با دور جديد فعاليتهاي سياسي رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام نباشد.»معناي سياسي اين حرف قاسمي اين است كه كليت سيستم به اين نتيجه رسيده است كه راهحل برونرفت از شرايط كنوني چه در داخل و چه در خارج آمدن هاشمي به صحنه است. اتفاقي كه براي افرادي مانند حاج سعيد هضم و باورش خيلي دشوار به نظر ميرسد.»
ب- تغيير فضا به نفع اصلاحطلبان
برخي ديگر از تحليلها برنده اصلي اين جريانات را نه هاشمي كه اصلاحطلبان و معترضان به انتخابات 88 ميدانند. صاحبان اين نظر عمدتا به طيف اصولگرايان سنتي تعلق دارند. از نظر كساني مانند ترقي و روزنامه رسالت توالي اين اخبار به معناي تغيير فضا به نفع اصلاحطلبان است. ترقي با توجه به اينكه در آستانه انتخابات رياستجمهوري يازدهم قرار داريم نتيجه ميگيرد بازگشت مهدي و بازداشت فائزه هاشمي تصادفي نبوده است. او كانديداتوري هاشمي را بعيد ميداند و تنها كساني را كه از اين فضا بهره ميگيرند اصلاحطلبان ميداند. روزنامه رسالت هم در مطلبي به روشني اهداف اين اتفاقات پروژهمانند را مظلومنمايي ميداند كه نخستين خاصيتش كاهش بار فشار افكار عمومي بر خانواده آيتالله هاشمي است. چراكه اين پيام روشن را مخابره ميكند كه «هزينههاي فتنه فقط بر دوش پياده نظام اين جريان كه در كف خيابانها ظاهر شدند، نيست بلكه فرزندان عاليترين مقامات كشور نيز در اين هزينهها شريك هستند كه اين موضوع ضمن ايجاد همدلي ميتواند مجددا در بسيج نيروهاي سرخورده سبز موثر باشد.» به اعتقاد يادداشت نويس روزنامه رسالت «رسانههاي سبز در پي آنند تا با برجستهسازي موضوع دستگيري فائزه و مهدي هاشمي به نحوي القاي باقي بودن فضاي بحران بكنند. اما نكته مهم ديگري كه ميتواند مطمح نظر رسانههاي ضدانقلاب در پرداختن با ژست و راهبرد مظلومنمايي به مساله بازداشت فرزندان هاشمي باشد نوعي سمبلسازي براي تحركات سياسي در انتخابات بعد است. آنها به دنبال آنند تا از فائزه و مهدي مجسمههايي از ايستادگي و مقاومت در برابر نظام بسازند.»
ميتوان اين تحليلها را از زاويهيي ديگر مورد توجه قرار داد و با در نظر گرفتن همان مقدمهيي كه سردار سعيد قاسمي ميگويد به اين نتيجه رسيد كه روال كارهاي مملكت به سمت اعتدال پيش خواهد رفت و كليت نظام به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد جلوي همسرنوشتشدن نظام را با افراطيوني كه به اصول مشخصي پايبندي ندارند بگيرند؛ كساني كه فلسفه وجوديشان در بحرانآفريني معنا پيدا ميكند و نخستين كسي را كه براي اين كار از ميدان به در كردند هاشمي بود كه در مديريت بحران سابقهيي به اندازه عمر انقلاب داشت. هاشميرفسنجاني تاكنون بنا بر شرايط محبوب و مغضوب گروههاي سياسي مختلفي بوده است اما 7 سال اخير براي او با تمام سالهاي گذشته تفاوت داشت. او حالا با سرمايهيي كه از فرداي روز انتخابات 88 روي هم انباشته ميتواند نقشي فراجناحي و ملي ايفا كند؛ نقشي كه فقط براي ذينفعان بحران دشوار است.